مدرسه ی راهنمایی دخترانه ی 15خرداد فولادشهر
اختلال بیش فعالی با کاهش توجه، توام با مجموعه یی از نشانگان و علائم ناشی از کاهش دقت و تمرکز، ضعف توجه، حواس پرتی، رفتارهای هیجانی، ناتوانی در تکمیل کارها و وظایف گوناگون، بی قراری و تحرک بیش از اندازه همراه است. این گروه از کودکان نسبت به محرک های محیطی بسیار حساس هستند و به شدت تحت تاثیر سر و صدا، نور و تغییرات محیطی قرار می گیرند. تقریباً 3 تا 5 درصد کودکان مدرسه یی دارای اختلال بیش فعالی همراه با کمبود توجه هستند.
دهه ی فجر انقلاب اسلامی مبارک باد خبر ز پیک سحر آمد ازدیار نجف که بانگ تیر مسلسل حصار کفر درید طنین مژده ی فتح ظفر قله ی نور به شادمانی ما تا به مهر و ماه رسید پیام خوش ز لب میر کاروان آمد به گوش منتظران در طلوع فجر امید بیشتر مشکلات مربوط به عدم بهداشت روانی کودکان، ناشی از اختلال های اضطرابی رایج بین آنهاست. براساس تحقیقات گسترده یی که روی کودکان و نوجوانان 9 تا 17 سال صورت گرفته است، تقریباً 13 درصد از آنان با چنین مشکلاتی در حدود یک سال روبه رو هستند. اضطراب و نگرانی در کودکان جلوه های متعددی دارد، از جمله دلواپسی مداوم، کناره گیری از اعضای خانواده و دوستان، ترس های غیرواقعی، رفتارهای وسواسی، کمرویی و خجالت بیش از اندازه، اضطراب از جدایی والدین و... علت آن هم ممکن است نداشتن روابط خانوادگی صمیمانه و گرم، شکست های مکرر در زندگی، ناکامی در روابط گروهی، افت تحصیلی و الگوپذیری از اطرافیان باشد. افسردگی در کودکان به دو صورت حاد و مزمن مشاهده می شود. نوع حاد آن در کودکانی مشاهده می شود که قبلاً هیچ گونه سابقه افسردگی نداشته اند و بر اثر یک رویداد ناگهانی ناخوشایند مثل از دست دادن پدر، مادر یا یکی دیگر از نزدیکان در آنان به وجود می آید. در حالی که افسردگی مزمن در کودکانی پدید می آید که بارها تحت محرومیت ها، ناکامی ها و شکست های پیاپی در طول دوره های متوالی واقع شده اند. میزان شیوع افسردگی در بین کودکان 3 و در بین نوجوانان 8 درصد است. افسردگی کودکان موجب کاهش انرژی، خلق وخو، اشتها، فعالیت، عملکرد تحصیلی و خواب می شود. عدم رسیدگی و درمان این اختلال موجب ماندگار شدن علائم افسردگی و تغییرات پایدار خلقی در کودکان و نوجوانان می شود. شواهد بسیاری نشان می دهد که در اغلب موارد، افسردگی دوران کودکی قابل انتقال به دوران بزرگسالی است، لذا توجه به علائم خاص این اختلال موجب پیشگیری از بسیاری ناراحتی های روحی -روانی در آینده می شود. کودکان و نوجوانان نیز همچون سایر افراد جامعه به بهداشت روانی، سلامت فکر کردن، احساس کردن، عمل کـردن و رویارو شدن با مشکلات روزمره زندگی شان نیاز دارند. از آنجایی که آنان با تغییرات شدید رشدی روبه رو هستند، به توجه، حمایت و امنیت کافی نیاز دارند تا بتوانند دوران خردسالی، بلوغ و نوجوانی خود را با حداقل ناراحتی های روحی -روانی پشت سر گذارند. رعایت بهداشت روانی کودک و برآوردن احتیاج های روحی -روانی او همچون بهداشت جسمانی کودک، بخش مهمی از رشد، پرورش و اساس رفتارهای آینده آنان محسوب می شود. بهداشت روانی بر چگونگی روابط خانوادگی- اجتماعی، قدرت تصمیم گیری و کاهش تنش های هیجانی -رفتاری افراد تاثیر دارد. اغلب مشکلات و ناراحتی های گوناگونی که کودکان و نوجوانان در زمینه بهداشت روانی دچار آن می شوند، خود را به صورت شکست های تحصیلی، تعارض های خانوادگی، بزهکاری، خشونت و حتی اقدام به خودکشی بروز می دهد. پژوهش ها و تحقیقات مختلف حاکی از آن است که حداقل 20 درصد کودکان و نوجوانان دارای زمینه یی در این گونه ناراحتی ها هستند و حداقل در 10 درصد این تعداد، اختلال به صورت جدی و مشکل ساز در آنان پایدار می ماند. عوامل گوناگونی موجب بروز این اختلال ها می شود که مهم ترین آنها عبارتند از عوامل زیستی و عوامل محیطی. عوامل زیستی ممکن است ناشی از بیماری های ارثی (ژنتیک) یا عدم تعادل شیمیایی بدن یا خرابی سیستم اعصاب (مثل آسیب های مغزی) باشد. عوامل محیطی نیز ممکن است ناشی از رفتارهای خشونت آمیز، فشارها و استرس های روزانه، شکست های تحصیلی، عدم ارتباط با دوستان و اعضای خانواده و... باشد. به طور کلی از اختلالات روانی رایج در دوران کودکی می توان به موارد ذیل اشاره کرد تجربه نشان داده افرادی که در ابتدای مراحل استقلال فکری برای خود هدف مشخص کرده و مسیر خود را با توجه به هدف خود تعیین می کنند همانند کوهنوردانی هستند که برای فتح یک قله ، مسیر خود را با توجه به فاصله ای که با قله دارند ، انتخاب کرده و در نهایت قله را صعود می کنند. 1 - آسان سازی فرایند ساخت دانش است. 2- چون یادگیرنده در مرکز یادگیری قرار دارد ؛معلم نقش راهنما وتسهیل کننده را بازی می کند. 3- به فراگیر اجازه می دهد؛تا دانش را بسازد ونه اینکه دانش از طریق آموزش به او ارائه شود. ?-با آگاهی از نظرات وتجارب قبلی فراگیران ؛،موقعیتهایی(پروژه ؛تهیه ی گزارش ؛کارورزی و...) را طراحی می کند که آنها بتوانند به بازسازی وبسط دانش خود بپردازند. ?- بخش مهمی از نقش معلم در فضای ساختن گرا ؛سوال کردن است.زیرا طرح سوال به عنوان داربست یادگیری ؛مورد استفاده قرار می گیرد. ?- نوع سوالات معلم ؛تحلیل ؛ترکیب وقضاوت توام با ارزیابی را به همراه دارد.سوالاتی مانند: *آیا مطلب تازه ای دیده ای؟ * آیا می توانید راه دیگری بیابید؟ * چه اتفاقی می افتد اگر..... 7- معلم دانش آموز را در کشف توانایی ها وعلایق یاری می کند؛ چون می داند هیچ انگیزه ای قوی تر از علاقه ی عمیق ووادارنده نیست. 8- معلم در این روش تفاوتهای فردی را به عنوان (گنجینه های دانش ) به حساب می آورد؛که می تواند برای غنی سازی وتقویت یادگیری فراگیر مورد استفاده قرار گیرد. 9- از دید معلم ساختن گرا ؛ دانش آموز متفکری است که نظریه پرداز آینده خواهد بود. 10-...... ?- هدف انتقال معلومات نیست ؛بلکه استفاده از رویکردهای اکتشافی ؛همیاری ؛حل مساله وفعالیتهایی مانند :فعالیتهای مشاهده ای ؛گردش علمی و... برای فراهم نمودن زمینه تولید دانش توسط فراگیران هدف اصلی تدریس خواهد بود. 2- نو ع مواد آموزشی مورد استفاده ؛ به گونه ای است که فراگیران بتوانند با آنها به دست ورزی پرداخته ویا از آنها برای برقراری تعامل با محیط بهره گیرند. 3- در این تدریس ؛کنترل ونظارت بر فرایند یادگیری به دانش آموز سپرده می شود. در واقع یادگیرندگان با راهنمایی معلم ؛فرصت کشف فعال ؛کاوشگری ؛بحث وگفت و گو ؛ارزیابی نقطه نظرات واستدلال وتبادل عقیده پیدا می کنند. ?- یادگیری مشا رکتی وجمعی مورد حمایت وتشویق این نوع تدریس قرار دارد. ?- کلاسهای درس ساختن گرا غالبا حالتی مانند کارگاه آموزشی دارند. ?- در تدریس ساختن گرا ؛دانش آموز از گروه می آموزد وبه گروه یاد می دهد وتعاون وهمکاری را به عنوان یک اصل مسلم در یادگیری می پذیرد. 7-..... بسیاری از افراد تحت تاثیر استرس شدید، توانایی خود را در تصمیمگیریها از دست میدهند و نمیتوانند اولویتهای خود را در زندگی ارزشیابی کنند و در نتیجه شدیدا حواسپرتی پیدا میکنند. این موضوع یکی از موارد به زانو درآمدن به شمار میرود. هنگامی که فرد در مواجهه با استرسها و مشکلات زندگی به زانو درمیآید، اغلب نوعی حس بیتوجهی، بیاعتنایی و رفتارهای خطرناک در او بروز میکند. این حس در تمام انسانها، از افراد مشهور و معروف گرفته تا افراد عادی، به وضوح قابل مشاهده است. اختلالی موسوم به مسئولیتپذیری مزمن، یکی از عارضههای جانبی به زانو درآمدن است. افراد مبتلا در این حالت، از نظر ذهنی و بدنی، از زندگی و فشار کاری خود به تنگ میآیند و دیگر برای لحظهای هم حاضر نیستند آن را تحمل کنند. علایم این اختلال اغلب با گفتههایی از این دست همراه است: «خیلی کار روی سرم ریخته و هیچکس دیگری جز خودم نمیتواند آنها را به درستی انجام دهد.» این مشکل به طور بارز در کارهای طاقتفرسا به وجود میآید و افراد سختکوشی که از نظر عاطفی یا بدنی خسته میشوند، به ناچار چنین مشکلی را متحمل میشوند. بنابراین هنگامی که نتوانید در برابر تعهدات و مسئولیتهای جدید جواب «نه» بدهید یا اینکه برای مدت زمان طولانی تحت فشار کاری قرار گرفته باشید، احتمال زیادی وجود دارد که به زانو درآیید. اگر شما هم با خواندن این مطلب احساس میکنید که در معرض خطر «از پا در آمدن» قرار دارید، راهکارهای زیر به شما کمک میکند تا بتوانید خود را با شرایط موجود وفق دهید و به شرایط مطلوب نزدیک شوید: 1- اهداف خود را از نو ارزیابی کنید و آنها را دوباره اولویتبندی کنید. 2- خواستههای خودتان را سازماندهی کنید و ببینید کدام یک از آنها برای رساندن شما به اهدافتان از اهمیت بیشتری برخوردار است. 3- تواناییهای خود را برای آسانتر کردن هر چه بیشتر مسیر یا همان رسیدن به خواستههایتان معین کنید. 4- عوامل استرسزا در زندگی، محیط کار و خانواده را شناسایی کنید. برای این کار میتوانید از حمایت دوستان، اعضای خانواده و مشاور برخوردار شوید و استرس خود را کاهش دهید. 5- مطمئن شوید که شیوه زندگی سالمی را دنبال میکنید، بنابراین به اندازه کافی بخوابید و آنقدر استراحت کنید تا سطح انرژی بدن را در حد مطلوب نگه دارید. همچنین غذاهای سالم مصرف کنید و رژیم غذایی متعادلی را دنبال کنید، زیرا رژیم غذایی ناسالم موجب میشود تا احساس خوبی نداشته باشید. فعالیتهای متعدد مانند تفریحات آرامبخش را تجربه کنید تا جسم و ذهنتان از مشکلات برای مدت زمانی هر چند کوتاه دور شود. 6- اگر در یک مدت زمان معین، انگیزههای خود را بیش از اندازه درباره کاری که انجام میدهید از دست دادهاید، یک وقفه موقتی به خودتان بدهید و برای مدتی دست از کار بکشید. 7- اگر در مراحل آخر خستگی قرار دارید و بیش از پیش از پای درآمدهاید و احساس بیانگیزگی شما بسیار زیاد شده است و هیچ تمایلی به کار خود ندارید، از روانشناس یا روانپزشک کمک بگیرید. دکتر محمدمهدی قاسمی - روانپزشک روز هوای پاک مبارک باد هشدار اینجا زمین است در هر کجایش غم در کمین است بی ما وجودش نازنین است آلوده کردیم ما پیکرش را برباد دادیم تاج سرش را ما پیش خورشید ما نام خود انسان نهادیم هرچند ما سرمایه های این زمین را بر باد دادیم آلوده کردیم آب روانش آنجا که می جوشید زیبا از عمق جانش کو آن هوای پاک و زیبا؟ کو آن طراوت های دنیا؟ کو آسمان آبی و پاک؟ کو رعدهای تند و بی باک ؟ آری زمین از ما بری شد در داستان ها چون پری شد ****** ****** ****** ****** ****** اینجا زمین است مظلوم شهر آفرینش آری همین است انسان درختان زمین را سرمایه های نازنی از بهر هیزم، چوب، آتش می برد و با دود آنها آلوده می سازد هوای پاک دنیا بدتر از آن هم می شکافت او لایه ای مثل اوزون را آری ره آورد تمدن یک گوشه اش آلودگی های زمین شد تا روز رستاخیز انسان نامش کنار قاتل دنیا عجین شد (کمیته بهداشتی آموزشگاه 15 خرداد )
با توجه به اینکه مهم ترین قسمت در کسب هر موفقیتی ، مشخص کردن اهداف بوده و هدف به عنوان منبع ایجاد شور و اشتیاق و حرکت موثر و مثبت در انجام هر عمل ، مطرح است. بنابراین اگر این واقعیت را بپذیریم که ذهن بشر ، ذهنی پر تکاپو و جوینده است. هدف برای زندگی نسل معاصر، همچون آهن ربای نیرومندی است که تمامی ذرات وجود انسان ها را به خود جذب می کند و علاوه بر اینکه مانع از پراکندگی و تجزیه نیروهایش می شود ، قادر است توان آنان را به طور متمرکز در جهت ارزنده ای شکل داده و به کار گیرد.شاید کمتر فرصتی پیش آید که بشر در این معنا تامل کند که هدف چه نقشی در زندگی افراد ایفا می کند، ولی احتمالا آگاه کردن آن به برخی از تاثیرات مطلوب و سازنده هدفدار، آرامبخش است بطوریکه انتخاب هدف در زندگی، موجب تمرکز قوای فکری و وحدت وجود می شود و از هرز رفتن توانایی ها مانع می شود.همچنین قاطعیت و جدیت از پیامدهای مطلوب هدف داری است زیرا آن شخص که می داند از زندگی چه می خواهد در مقابل با حوادث غافلگیر نخواهد شد ضمن اینکه حل تعارض ها و تردید های کشنده زندگی، با انتخاب هدفی مطلوب، میسر می شود همچنانکه سرگردانی های بی پایان برخی از انسان ها، معلول نداشتن هدف روشن و مشخص است.قدرت تاثیر گذاری بشر بر اطرافیان ، به نوع هدف زندگی بستگی دارد. هدف داری به بشر ، سرعت عمل ، انتخاب موثر و قابل دفاع و صراحت خاصی می بخشد.
همچنین زندگی کنونی ما مرهون هدف هایی است که قبلا آگاهانه یا ناآگاهانه انتخاب کرده ایم. همان طور که تمام موجود زندگی مستعد تحریک هستند یعنی می توانند به تغییراتی که در میحط خارجی و محیط داخلی شان رخ می دهد واکنش نشان دهند بازتاب هدف نیز جز» ذاتی تمامی موجودات است.
مشاوران تربیتی نیز همواره بر این باورند که تا زمانی که فرد برای خود هدف و آرمانی تعیین نکند، دچار سردگمی بوده و هرگز نمی تواند به موفقیت های چشمگیر مرتبط با موقعیت و توانایی خود دست پیدا کند و بالعکس افرادی که پس از رسیدن به سنین بلوغ و نوجوانی برای داشتن یک زندگی موفق برای خود برنامه ریزی کرده و اهداف خود را براساس آمال و آرزوهای دست یافتنی خود مشخص می کنند، افرادی به مراتب موفق تر هستند.در عین حال ، وجود انسان های هدف دار مستلزم تربیت صحیح آنان از سوی والدین و مربیان است چرا که هر گونه کوتاهی در این زمینه منجر به جذب آگاهی از سوی افراد غیر متخصص و ناآگاه کرده و در مواردی موجب می شود فرد به جای تعریف اهداف صحیح به اهداف نادرستی اندیشیده و برای آن ها برنامه ریزی می کند که در نهایت متحمل شکست های بسیار سنگینی در زندگی خواهد شد. اگرچه در برخی موارد نیز ممکن است افراد به اهداف خود دست پیدا نکنند اما وجود یک هدف درست و برنامه ریزی شده در زندگی موجب می شود فرد برای رسیدن به هدف خود کمتر دچار اشتباه شده و زمان کمتری از وقت خود را به بطالت بگذرانند. همچنین این افراد دید بهتری به زندگی دارند.
متخصصان امور تربیتی توصیه می کنند اگر فردی در زندگی اهدافی را برای داشتن یک زندگی موفق دارد باید در جهت تحقق این اهداف تلاش کند چرا که هر گونه نقصان و کاستی در میزان سعی و تلاش او می تواند منجر به عدم دستیابی به هدف شده و فرد را با شکست مواجه کرده و در صورت تکرار و تشدید این شکست ها، فرد به افسردگی و بیماری های روانی مبتلا شود.
موفقیت چیست
موفقیت در زندگی لازمه داشتن دانش بالا، ثروت زیاد، قدرت و مقام اجتماعی نیست. بلکه موفقیت یعنی خود باشیم ونه دیگری. موفقیت یعنی شناخت ارجحیت های زندگی و عملکرد بر اساس ان. موفقیت یعنی ساختن امروز برای فردای بهتر. موفقیت تجهیز امروز خود برای فردای پر بار .
موفقیت یعنی خود باشیم و نه دیگری
متاسفانه برای بسیاری ازافراد معیار موفقیت تبدیل شدن به فرد دیگری است که بخاطر ویژگی های مخصوص در صدر رسانه های گروهی قرار گرفته است. این موضو ع نه تنها باعث موفقیت نمی گردد بلکه سازنده نگرش غلطی می باشد که زندگی غیر واقع بینانه ای را به فرد القا می کند.
متعهد کردن خود به هرچیز به معنی شکست در همه چیز می باشد. به عبارت دیگر فرد همه کاره هیچ کاره است. اگر امروز به شما حق انتخاب دهند تا در بین دو گزینه زیر یکی را انتخاب کنید کدام را بر می گزینید پول و یا وقت؟
متاسفانه اکثر مردم پول را بر وقت ترجیح می دهند بدون اینکه دریابند وقت هدیه ای است گرانبها که چنانچه در آن اشتباه کنیم هرگز قابل بر گشت نیست در جائیکه اشتباهات مالی را می توان تصحیح کرد. این گونه طرز تفکر و ارجحیت بندی غلط میباشد که سد موفقیت در زندگی می گردد. بدست آوردن پول اشتباه نمی باشد ولی قرار دادن ان در رتبه اول ارجحیت غلط میباشد. شناخت ارجحیت های روزانه است که شما را وامی دارد تا وقت خود را انگونه که لازم است سپری کنید و نتایج عالی را نصیب خود کنید. شناخت ارجحیت های زندگی ربطی به داشتن ساعت های دقیق و یا یادداشت تمام جزئیات زندگی روزانه تا دقیق آخر نیست بلکه مدیریت اجرایی و درک نیاز، بازدهی و نتیجه می باشد.
Design By : Pichak |