مدرسه ی راهنمایی دخترانه ی 15خرداد فولادشهر
هدیه به آنان که دوست دارند آخرتی زیبا داشته باشند. همه گفتند: کنون تا بچه است، بگذارید بخندد شادان، که پس از این دگرش فرصت خندیدن نیست. وزهد،در ره کشف حقایق کوشم، زره جنگ برای بد و ناحق پوشم، ره حق پویم و حق
سروده ی:خانم نسرین صاحب
«دورنمای عمر»
طی شد این عمر ، تو دانی به چه سان؟ پوچ وبس تند چنان باد دمان.
همه تقصیر من است، این که خود می دانم، که نکردم فکری، که تامل ننمودم روزی، ساعتی یا آنی، که
چه سان می گذرد عمر گران؟
کودکی رفت . به بازی ، به فراغت ، به نشاط. فارغ از نیک وبد ومرگ وحیات.
هیچ کس نیز نگفت: زندگی چیست؟ چرا می آییم؟ بعد از این چند صباح به کجا باید رفت؟با کدامین
توشه به سفر باید رفت؟
نوجوانی سپری گشت به بازی ، به فراغت، به نشاط، فارغ از نیک وبد ومرگ وحیات. بعد ازآن باز
نفهمیدم من که چه سان می گذرد عمر گران؟
لیک گفتندهمه: که جوان است هنوز، بگذارید جوانی بکند، بهره از عمر برد ، کامروایی بکند. بگذارید
که خوش باشد ومست . بعد از این باز ورا عمری هست.
یک نفر بانگ بر آورد: که او از هم اکنون باید فکرآینده کند.
دیگری آوا دادکه : چو فردا بشود، فکر آینده بکند.
سومی گفت: همانگونه که دیروزش رفت ، بگذرد امروزش، هم چنین فردایش.
باهمه این احوال ، من نپرسیدم هیچ : که چه سان می گذرد عمر گران؟ آن همه قدرت و نیروی
عظیم،به چه ره مصرف گشت؟ نه تفکر، نه تامل، ونه اندیشه دمی. عمر بگذشت به بی حاصلی و
مسخرگی.
چه توانی که ز کف دادم مفت. من نفهمیدم و کس نیز مرا هیچ نگفت.
قدرت عهد شباب می توانست مرا تا به خدا پیش برد. لیک بیهوده تلف گشت جوانی. هیهات.
آن کسانی که نمی دانستند زندگی یعنی چه ؟ رهنمایم بودند. عمرشان طی می شد بی خود و بیهوده، و
مرا می گفتندکه چوآن ها باشم، که چوآن ها دائم فکرخوردن باشم، فکر گشتن باشم، فکریک زندگی بی
جنجال ، فکر ثروت باشم.
کس مرا هیچ نگفت:
زندگی ثروت نیست. زندگی خوردن نیست. زندگی کردن ، فکر خود بودن و فارغ زجهان بودن
نیست .من نفهمیدم وهیچ کس نیزمرا هیچ نگفت، و صدافسوس که چون عمرگذشت معنی اش فهمیدم.
حال می پندارم، هدف از زیستن این است رفیق:
من شدم خلق که مثمرباشم، نه چنین زائد و بی جوش وخروش،عمر برباد و به حسرت
خاموش. من شدم خلق که باعزمی جزم ، پای از بند هوا ها گسلم، پای در راه حقایق
بنهم، بادلی آسوده، فارغ از شهوت وآز و حسد وکینه وبخل ، مملو از عشق و جوانمردی
جویم وپس حق گویم. آن چه آموخته ام بر دگران نیز نکو آموزم، شمع راه دگران گردم
وبا شعله ی خویش ، ره نمایم به همه، گر چه سراپا سوزم. من شدم خلق که مثمر باشم
، نه چنین زائد و بی جوش وخروش ، عمر بر باد وبه حسرت خاموش! ! ! ...
می خواستم در مورد نوروز بنویسم اما وقتی دیدم دکتر شریعتی به بهترین وجه در مورد نوروز نوشته دیگه ننوشتم ،ببینید و قضاوت کنید :
چه افسانه ی زیبایی ،زیبا تر از واقعیت ! راستی مگر هرگز کسی احساس نمی کند که نخستین روز بهار ،گویی نخستین روز آفرینش است . اگر روزی خدا جهان را آغاز کرده است مسلما بهار نخستین فصل ،فروردین نخستین ماه و نوروز نخستین روز آفرینش است .
هرگز خدا جهان و طبیعت را با پاییز یا زمستان یا تابستان آغاز نکرده است .مسلما اولین روز بهار ، سبزه ها روئیدن آغاز کرده اند و رود ها رفتن و شکوفه ها سرزدن و جوانه ها شکفتن ، یعنی نوروز .
نوروز تجدید خاطره ی بزرگی است ؛خاطره ی خویشاوندی انسان با طبیعت
هر سال، این فرزند فراموشکار -که سرگرم کارهای مصنوعی ساخته های پیچیده ی خود- مادر خویش را از یاد می برد با یاد آوری های وسوسه آمیز نوروز ، به دامن وی باز می گردد و با او این باز گشت و تجدید دیدار را جشن می گیرد .
فرزند در دامن مادر ، خود را باز می یابد و مادر در کنار فرزند ،چهره اش از شادی می شکفد اشک شوق می بارد فریاد شادی می کشد جوان می شود حیات دوباره می گیرد با دیدار یوسفش بینا و بیدار می شود .
نوروز دست مردم را می گیرد و از زیر سقف ها ،درهای بسته ،فضاهای خفه ،لای دیوارهای بلند و نزدیک شهر ها وخانه ها ، به دامن آزاد و بیکرانه ی طبیعت می کشاند .
گرم از بهار ،روشن از آفتاب ،لرزان از هیجان آفرینش و آفریدن ،زیبا از هنر مندی باد وباران ، آراسته با شکوفه ، جوانه ،سبزه و معطر از باران ؛ بوی باران ،بوی پونه ،بوی خاک ،شاخه های شسته ،باران خورده پاک.....
نگفتم قشنگ بود. روحش شاد
این روزها در کلاس های درس شاهد فعالیت چشمگیر معلمانی هستیم که می خواهند از روش های نوین تدریس غافل نمانند لذا از هر حربه ای استفاده می کنند تا از این قافله ی به روز رسانی پیشی گیرند و به گونه های متفاوت سعی می کنند تا ذهن دانش آموز را به چالش کشیده و از آنان یادگیرنده های مادام العمر و کاشفین علوم بسازند!!!
به این فعالیت خارج از کلاس در درس دین و زندگی توجه کنید :
در یک کلاس سی نفری از تک تک دانش آموزان خواسته شده تا مسجد بسازند آن با بهترین ادوات و به بهترین وجه ...
در واقع سی تا مسجد با کائوچو و در ابعاد بزرگ !!!! (مستند است و در آن طرف دنیا و مدارس تیم حریف اتفاق نیفتاده ؛ همین جا زیر گوش خودمان )
روزانه چند نمونه از این قبیل فعالیت های شگفت انگیز به دانش آموزان می دهیم که نه دانش آموز و نه حتی خودمان می دانیم در قالب این فعالیت به چه هدفی می خواهیم برسیم ؟
به نظر شما، فعالیت هایی نظیر این ؛ کدام هدف آموزشی را دنبال می کنند ؟ این مساجد متبرکه ، سرانجام سر از کجا در می آورند؟ آیا این گونه فعالیت های دانش آموزان ، متناسب با زندگی مردم بر روی مدار محترم فقر هست ؟ و هزار سوال بی حواب دیگر ....
قبل از این که هر فعالیت آموزشی تنظیم و مطرح شود باید به نکات بسیاری توجه کرد که به چند نمونه ی آن اشاره می کنم و بقیه را به عهده ی استادان عزیز می گذارم .
بهتر است فعالیت ها به گونه ای تنظیم شوند که انجام آن ها مستلزم کار گروهی و مشارکتی باشد
یادمان باشد در موقع طراحی هر فعالیتی باید لیستی از مفاهیمی که دانش آموز باید آن ها را تولید و به آن ها دست یابد تهیه کنیم تا در مراحل ساخت و انجام فعالیت به خطا نرویم .
هدف از انجام این فعالیت چیست ؟و این فعالیت کدام مهارت را در دانش آموز تقویت می کند ؟
در ساخت هر گونه وسیله ی آموزشی توان مالی دانش آموز را هم بر آورد کنیم .
فعالیت ها باید خانواده ها را به زحمت نیندازد و به گونه ای باشد که خود دانش آموز از عهده ی آن برآید ( ما که قصد نداریم ذهن اولیا را به چالش بیندازیم !!)
بهتر است فعالیت ها از مسائل واقعی و ملموس و زندگی روز مره و متناسب با سن دانش آموز باشد.
و از همه مهم تر باید شوق یادگیری را در آن ها تقویت کند نه نفرت از آموزش را .
................................
........................
............
....
خلاصه یه جوری نباشه که زبان خانواده ها به لعنت و نفرین باز شود ( با کمال شرمندگی )
به قلم .........
عصب شناسان معتقدند که یک مغز متوسط دارای حدود صد میلیارد سلول عصبی است هر یک از این سلول ها مانند درخت کوچکی است که پیام را از شاخه هایش به ریشه می رساند.
اگر مغز فعالیت کند( مهم نیست در چه سن و سالی )؛ شاخه های جدیدی در هر سلول عصبی رشد می کند و تعداد اتصال های ممکن افزایش می یابد میکل آنژ ، گوگن ،و... در دوران سالمندی آثار فراوانی از خود به جای گذاشتند .(خیلی از دانش آموزان تان ناامید نباشید!!!)
یک فرد متوسط در هر دقیقه می تواند به 800کلمه فکر کند امایک تعلیم دهنده ی متوسط فقط می تواند 120 کلمه در دقیقه ادا کند پس باید به مخاطبان مان چیزهای جالب دیگری ، به جای آن 680 کلمه ی باقی مانده بدهیم .
اگر مغز عامل محرکی دریافت نکند پس از ده دقیقه به طور خودکار بسته می شود پس باید از روش های مختلف استفاده کنیم و پیام ها را از طرق مختلف ارسال کنیم .
وقتی پیامی یک بار داده می شود مغز ده درصد از آن را تا یک سال بعد به یاد می آورد اگر پیامی شش بار داده شود یاد آوری تا نود درصد افزایش می یابد پس باید تکرار ، خلاصه ، بازگو و مرور کنیم .
مغز نمودارها و شکل های گرد را به چهار گوش ترجیح می دهد حروف چاپی نرم را دوست دارد ، حروف تیره بر زمینه ی روشن را بهتر می بیند .( وا چه حرفا !!!)
پی نوشت :
15خرداد ؛ 22 بهمن و دهه ی فجر را جشن گرفت و به دانش آموزان درست و حسابی اش جایزه داد .
عصب شناسان معتقدند که یک مغز متوسط دارای حدود صد میلیارد سلول عصبی است هر یک از این سلول ها مانند درخت کوچکی است که پیام را از شاخه هایش به ریشه می رساند.
اگر مغز فعالیت کند( مهم نیست در چه سن و سالی )؛ شاخه های جدیدی در هر سلول عصبی رشد می کند و تعداد اتصال های ممکن افزایش می یابد میکل آنژ ، گوگن ،و... در دوران سالمندی آثار فراوانی از خود به جای گذاشتند .(خیلی از دانش آموزان تان ناامید نباشید!!!)
یک فرد متوسط در هر دقیقه می تواند به 800کلمه فکر کند امایک تعلیم دهنده ی متوسط فقط می تواند 120 کلمه در دقیقه ادا کند پس باید به مخاطبان مان چیزهای جالب دیگری ، به جای آن 680 کلمه ی باقی مانده بدهیم .
اگر مغز عامل محرکی دریافت نکند پس از ده دقیقه به طور خودکار بسته می شود پس باید از روش های مختلف استفاده کنیم و پیام ها را از طرق مختلف ارسال کنیم .
وقتی پیامی یک بار داده می شود مغز ده درصد از آن را تا یک سال بعد به یاد می آورد اگر پیامی شش بار داده شود یاد آوری تا نود درصد افزایش می یابد پس باید تکرار ، خلاصه ، بازگو و مرور کنیم .
مغز نمودارها و شکل های گرد را به چهار گوش ترجیح می دهد حروف چاپی نرم را دوست دارد ، حروف تیره بر زمینه ی روشن را بهتر می بیند .( وا چه حرفا !!!)
این روزها در کلاس های درس شاهد فعالیت چشمگیر معلمانی هستیم که می خواهند از روش های نوین تدریس غافل نمانند لذا از هر حربه ای استفاده می کنند تا از این قافله ی به روز رسانی پیشی گیرند و به گونه های متفاوت سعی می کنند تا ذهن دانش آموز را به چالش کشیده و از آنان یادگیرنده های مادام العمر و کاشفین علوم بسازند!!!
به این فعالیت خارج از کلاس در درس دین و زندگی توجه کنید :
در یک کلاس سی نفری از تک تک دانش آموزان خواسته شده تا مسجد بسازند آن با بهترین ادوات و به بهترین وجه ...
در واقع سی تا مسجد با کائوچو و در ابعاد بزرگ !!!! (مستند است و در آن طرف دنیا و مدارس تیم حریف اتفاق نیفتاده ؛ همین جا زیر گوش خودمان )
روزانه چند نمونه از این قبیل فعالیت های شگفت انگیز به دانش آموزان می دهیم که نه دانش آموز و نه حتی خودمان می دانیم در قالب این فعالیت به چه هدفی می خواهیم برسیم ؟
به نظر شما، فعالیت هایی نظیر این ؛ کدام هدف آموزشی را دنبال می کنند ؟ این مساجد متبرکه ، سرانجام سر از کجا در می آورند؟ آیا این گونه فعالیت های دانش آموزان ، متناسب با زندگی مردم بر روی مدار محترم فقر هست ؟ و هزار سوال بی حواب دیگر ....
قبل از این که هر فعالیت آموزشی تنظیم و مطرح شود باید به نکات بسیاری توجه کرد که به چند نمونه ی آن اشاره می کنم و بقیه را به عهده ی استادان عزیز می گذارم .
بهتر است فعالیت ها به گونه ای تنظیم شوند که انجام آن ها مستلزم کار گروهی و مشارکتی باشد
یادمان باشد در موقع طراحی هر فعالیتی باید لیستی از مفاهیمی که دانش آموز باید آن ها را تولید و به آن ها دست یابد تهیه کنیم تا در مراحل ساخت و انجام فعالیت به خطا نرویم .
هدف از انجام این فعالیت چیست ؟و این فعالیت کدام مهارت را در دانش آموز تقویت می کند ؟
در ساخت هر گونه وسیله ی آموزشی توان مالی دانش آموز را هم بر آورد کنیم .
فعالیت ها باید خانواده ها را به زحمت نیندازد و به گونه ای باشد که خود دانش آموز از عهده ی آن برآید ( ما که قصد نداریم ذهن اولیا را به چالش بیندازیم !!)
بهتر است فعالیت ها از مسائل واقعی و ملموس و زندگی روز مره و متناسب با سن دانش آموز باشد.
و از همه مهم تر باید شوق یادگیری را در آن ها تقویت کند نه نفرت از آموزش را .
................................
........................
............
....
خلاصه یه جوری نباشه که زبان خانواده ها به لعنت و نفرین باز شود ( با کمال شرمندگی )
به قلم .........
Design By : Pichak |